98-9394223559+

 

تجربه زبان زندگی در پارک

تجربه زبان زندگی در پارک

در پاركی كه بچهها بازی می‌كنند، يک پسر مبتلا به سندرم داون هم معمولاً می‌آید که حدود ١٨ سالش است؛ ولی به نظر  ١٢ ساله می‌رسد ...

چندين بار در مواجهه با بچه‌های بزرگ‌تر، ديده بودم كه طرد می‌شود؛ و وقتی خشمگين می‌شد، با فرياد بلند و چوب، دنبال بچه‌ها می‌كرد و هر چه فحش شنيده بود، تكرار می‌كرد و همین، باعث  ناامنی می‌شد و با آزار بچه‌ها، نگرانی خانواده‌ها عميق‌تر می‌شد.

اين بار كه با گروه بیست نفره از مامان‌ها و بچه‌های مهدكودك، پارک رفتیم؛ ديدم که او هم آمد و دور و بر بچه‌های كوچک، شروع به گردش كرد . سعی كردم احساس نگرانی و عدم امنيتم را با تعارف ميوه و شيرينی، كمی تعديل كنم و سعی کنم با او از در دوستی وارد شوم. ولی بعد از چند دقيقه ديدم روبه‌روی گروه ما ايستاده و بلند بلند با كلماتی نامفهوم، فرياد می‌زند و تكان می‌خورد.  وقتی ما بی‌توجهی می‌کردیم، بلندتر فرياد می‌زد و می‌گفت حرف نزنید و ساكت باشيد.

بچه‌های كوچک‌تر با ترس و نگرانی و تعجب نگاهش می‌كردند .

يک لحظه سعی كردم بدون قضاوت قبلی، نگاهش كنم و باورم نمی‌شد كه انگار لايه‌ای  كنار رفت و با شگفتی متوجه شدم  یک آهنگ رپ می‌خواند.

جلو رفتم و بهش گفتم : "باورم نمی‌شه كه اين‌قدر شعر حفظ باشی و بتونی اين قدر تند بخونی.  خيلی شگفت زده شدم... آفرين "

ناگهان چهره‌اش باز شد. 

ادامه دادم "من الان با دوستام قرار دارم تا بتونيم با هم حرف بزنیم و نمی‌تونيم خوب بهت توجه كنيم؛ ولی دوست دارم يک روز برامون، برنامه اجرا كنی. "

دقيقاً مثل وقتی كه  بعد از همدلی، يک نفس  بلند می‌كشيم، پسرک آه بلندی كشيد و انگار بعد از مدت‌ها ديده شد ... بالاخره يک نفر آهنگش را فهميده بود.

گفت "باشه. پس شما حرف بزنيد.  من حواسم به بچه‌ها هست" ... وقتی داشتيم می‌رفتيم؛ جلو آمد و بلند گفت: « خيلی دوستت دارم.»

آن روز با بچه‌ها خیلی بازی كرد؛ بدون اين‌كه داد بزند و از آن روز به بعد، هر بار مرا می‌بيند، بلند می گوید:« خيلی دوستت دارم.»

و من در تعجبم كه چطور در اين دو سال گذشته، اين بچه را درست نديده بودم و ممکن است چه چيزهای ديگری را هم، هر روز و هر روز در اطرافم نبینم و از صميم قلب، با دنيای اطرافم ارتباط برقرار نمی‌كنم؛ چون قطعاً با ارتباط از صميم قلب، دنيا جای قشنگ‌تری برای زندگی می‌شود.

نویسنده: یک همراه زبان زندگی

تجربه هایی که در سایت «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛ تجربه‌ی عملی کاربرد زبان‌زندگی با درک نگارنده‌است و نه یک‌مثال آموزشی.

Date

20 فروردين 1399

Categories

تجربه شخصی